تبلیغات نقش کلیدی در پیشرفت کسب و کار ها دارد. تبلیغات می تواند یک روش هوشمندانه غریزی بشر و یا برندها به محیط های رقابتی برای برنده شدن و یا معرفی کالاها و خدمات خودشان است. مهمترین مساله در تبلیغات به دست آوردن رضایت مشتریان است . یک بازاریاب باید از زاویه دید مشتری به کالاها نگاه کند و در مقابل یک فروشنده به مشتری از زاویه دید کالا نگاه کند. بازاریابی علاوه بر توجه به کیفیت رقابتی کالا، به علایق مشتریان هم باید توجه زیادی داشته باشد. هدف اصلی از تبلیغات می تواند تلاشهای بازاریابان در نگهداری سهم کسب و کار در بازار باشد که این موضوع می تواند موجب عمر طولانی برند شود. برند ها نقش مهمی در زندگی مشتریان دارند این نقش شامل جلب رضایت و رفع نیازهای مشتریان توسط برند کسب و کارمان می باشد نیازهایی که می تواند هم عاطفی و هم کارکردی باشد.

اصول مهم تبلیغات

1. افراد در موقعیت‌های متفاوت رفتارهای مختلفی هم از خود نشان می دهند که موقعیت‌ها هم به طور غیرمنتظره‌ای تغییر می‌کنند و هیچوقت نمی‌توان از مشتریان انتظار داشت که کاری را که شما می‌خواهید را انجام دهند. می توانید نتایج تبلیغاتی را که در گذشته انجام شده را بررسی کنید و بفهمید که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده و چه چیز هایی کارایی داشته است ولی تضمینی وجود ندارد که همان تبلیغات برای امروز یا فردا هم موثر باشد. همچنین مدیران کسب و کار ها و آگهی‌دهندگان می‌دانند که بازاریابی همواره یک سرمایه‌گذاری برای آینده است آن هم به وسیله متغیرهایی که بیشتر آن‌ها قابل‌کنترل نیستند. به همین دلیل می‌توان گفت بازاریابی یک سرمایه‌گذاری بدون تضمین بازگشت سرمایه است. می‌توان این عدم قطعیت را کاهش داد اما حذف کلی ریسک آن غیرممکن است. مدیران در هر تبلیغاتی که تصمیم به آن می‌گیرند این ریسک را هم باید در نظر داشته باشند تا یک کمپین تبلیغاتی موفق داشته باشند.

2. یکی از اصول مهم تبلیغات مقدم کردن مشتریان و استفاده از تحقیقات بازار است. چون تبلیغات و ارتباطات بازاریابی میتواند راهی برای گفت‌وگو با مشتریان باشد پس باید تحقیق کنید که مشتریان هدف در کجا دوست دارند چه چیزی را بشنوند یا نشنوند و محصول و خدمات شما همان چیزی است که آن ها می‌خواهند. به همین دلیل قبل از هرگونه ارائه تبلیغاتی باید راجع به مشتریان هدف کاملا تحقیق کنید.

3. مشتریان صداقت و اعتماد به کسب و کار ها را دوست دارند به همین دلیل باید به قولی که دیروز دادید امروز و فردا هم وفادار باشید چون معمولا به دنبال برندهایی هستند که به چیزی که ارائه می‌کنند اعتماد داشته باشند. بنابراین باید راجع به ارائه همه‌چیز صداقت کامل داشته باشید مثل ارائه محصول، قیمت، تبلیغ، وعده‌های بازاریابی، پیامی که از طرف رسانه‌ها و اشخاص مختلف ارسال می‌کنید و… .

4. امروزه بازاریابی بسیار پیچیده شده است. و کسب و کار ها به هزاران گروه کوچک تر تقسیم شده اند. معمولا رسانه‌ها همه جا هستند از موبایل گرفته تا دیوارهای شهر برای همین ممکن است با کسب و کار های زیادی رقابت داشته باشید. وظیفه شما به عنوان آگهی‌دهنده، افزایش نیاز مشتری به کمک ابزارهای بازاریابی است که در اختیار دارید مثل  طراحی محصول، آگهی و پیام. همچنین وظیفه شما کاهش ترس آن‌ها با درخواست انجام عملی کم ریسک است.

5. حتی اگر تمام پول‌ها و وقت‌های دنیا را هم داشته باشید با برای برنامه های تبلیغاتی خود استراتژی داشته باشید مخصوصا اگر بودجه محدودی دارید لازم است حتما استراتژی داشته باشید. سعی نکنید برای همه‌ی نیاز های افراد همه چیز را ارائه کنید چون ممکن است با گسترش شبکه کاری خود و ارائه همه جور محصول به شکست نزدیک شوید.

6. برای یک شخص عادی کمتر از نیم ثانیه طول می‌کشد تا تصمیم بگیرد به آگهی شما توجه کند یا نکند؛‌ یعنی اینکه، جذاب‌ترین موضوع را به گونه‌ای به کار ببرید تا اولین چیزی باشد که دیده یا شنیده می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد حتی وقتی تصمیم گرفتید به یک آگهی توجه کنید، هنوز هم آن را سطحی می‌خوانید تا به نقطه موردعلاقه برسید، ابتدا تیتر یا تصویر اصلی، سپس عکس‌های جانبی و توضیحات عکس، سپس لوگو با شعار تبلیغاتی؛ آن هم درصورتی که این‌ها جذابیت داشته باشند؛ آن‌ وقت متن اصلی آگهی را می‌خوانید. مردم سطحی می‌خوانند تا در زمان و انرژی صرفه‌جویی کنند. ارائه فهرست بلندی از نقطه نظرات، برای خوانندگان یا بینندگان کار نادرستی است؛ هر آگهی فقط باید یک ایده اصلی داشته باشد.

7. هدف شما به عنوان یک آگهی‌دهنده یا شرکت این است که چنان تفاوت مهمی ایجاد کنید که موجب شود مشتری شما را به رقبای دیگه ترجیح دهد؛ یعنی چیزی که انتظارش را دارید. آگهی‌ها باید برای مخاطبین مرتبط و غیرمنتظره باشند. مرتبط بودن موجب مفید بودن و غیرمنتظره بودن موجب موردتوجه قرار گرفتن می‌شود. تنها تعداد کمی از آگهی‌ها مرتبط و غیرمنتظره هستند. شما باید هر دو باشید.

8. سودآورترین بازار هدفی که می‌توانید داشته باشید، مشتریان کنونی شما هستند. اسم شما را می‌شناسند، به شما اعتماد دارند،‌ از شما تجربه خوبی دارند،‌ به شما وفادار هستند و خرید از شما را کم ریسک می‌دانند. در بسیاری از کسب‌وکارها، ایجاد بانک اطلاعات مشتریان به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا با ارزش‌ترین آن‌ها را شناسایی کنند. حتی می‌توانند بانک اطلاعاتی درست کنند که پیش‌بینی کنند کدام‌یک از مشتریان، کالاهای دیگر شما را هم خریداری خواهند کرد.

9. معمولا تبلیغات ها نشان می‌دهند، مشتریان در معرض کلمات مهم، ادعاهای باورناپذیر و عکس‌های غیرواقعی هستند. امروزه برطرف کردن شک مردم تقریبا غیرممکن شده است. آن‌ها برای باورکردن پیام شما به دلایل قدرتمند نیاز دارند نه وعده های الکی که موجب باور نکردن آن‌ها شود. اولین و بهترین راه برای اجتناب از دروغ، غلو نکردن است به همین دلیل مدیریت تبلیغات مهم است. باید کمتر تعهد بدهید بیشتر ارائه کنید. تبلیغات با وعده دادن موجب انتظار می‌شود. وقتی بیش‌ازحد وعده می‌دهید درواقع در حال ناامید کردن مشتریان و آسیب زدن به اعتبار ارتباطات آینده هستید. همیشه ادعاهای تبلیغی خود را بررسی کنید تا فراتر از توانایی شما نباشد.

10. افراد هر روز با هزاران پیام بازاریابی رو برو می شوند که این تراکم بالای پیام های ارسالی در بازاریابی سبب می شود بیشتر تلاش ها و تبلیغات برای برقراری ارتباط ناکام بماند و به آنها هیچ توجهی نشود. بیشتر مردم تبلیغاتی را که در تلویزیون یا مجله می بینند را دقیقا به یاد نمی آورند و به ندرت یکی از آنها را به یاد می آورند . بسیاری از افراد تبلیغاتی را به یاد می آورند که فعالانه آن ها را به پاسخ گویی ترغیب کند. این فعالیت ساده اهمیت قدرت متوقف کردن را آشکار می سازد پس برای اینکه تبلیغات شما دیده شود باید قدرت متوقف کردن داشته باشد تا افراد زیادی به محصول شما فکر کنند و آن را در خاطر نگه دارند.